استاد رزیتا دغلاوی نژاد برترین مجری کودک نابغه هنر کشور
بیوگرافی جدید استاد رزیتا دغلاوی نژاد با نام هنری خاله رزیتا و خاله فرشته مهربون ( روانشناس و برترین مجری کودک کشور و نابغه هنر کشور)
آنچه در این مقاله از ایران پاتوق می خوانید
بیوگرافی استاد رزیتا دغلاوی نژاد
خانم استاد رزیتا دغلاوی نژاد ملقب به دختر معروف و مشهور عروسکی ایران با نام هنری خاله رزیتا و خاله فرشته مهربون ( برترین مجری کودک کشور ) متولد بیست و نهم آذرماه سال ۱۳۶۷ در شیراز است.وی اصالتا خوزستانی و بسیار خونگرم و مهربان است.

تحصیلات استاد رزیتا دغلاوی نژاد
استاد رزیتا دغلاوی نژاد دارای مدارک کارشناسی علوم ارتباطات اجتماعی گرایش روابط عمومی و دارای تحصیلات عالیه روانشناسی و دارای مقالات متعدد داخلی و بین المللی در زمینه علم روانشناسی می باشد که به تازگی یکی از مقالات ایشان در سایت جهانی سیویلیکا به چاپ رسید.

استاد دغلاوی نژاد برترین هنرمند و نابغه در کشور
استاد رزیتا دغلاوی نژاد همان خاله فرشته مهربون قلب بچه ها ( برترین مجری کودک کشور ) و استاد بزرگ و پرافتخار هنر و هنرافرینی ایران و نابغه معروف و نامی و پرافتخار کشورمان است.
_ دکتر رزیتا دغلاوی نژاد برترین مجری کودک کشور
_ روانشناس نمونه و برتر
_معلم نمونه و برگزیده کشوری_کارگردان
_داور مسابقات بین المللی قصه گویی و هنر
_مجری و ستاره صحنه اجرای کودک در کشور
_گوینده و دوبلورحرفه ای چندین زبانه
_بازیگر و گوینده بسیار حرفه ای موزیک ویدیو و تیزرهای تبلیغاتی
_عروسک گردان
_عضو تیم بین المللی سلامت و هنر و رادیو هارت به مدیریت پروفوسور نیما رضایی ( دانشمند طراز اول جهان )
_خواننده و مقلد صدای چندین زبانه کودک
_کارگردان گروه کودک فرشته مهربون
_بازیگر سینما تیاتر و تلویزیون
_ برترین و پرکارترین در زمینه تولید محتوای کودک و نوجوان
_ شاعر و نویسنده
_معلم دنس و بازیگری دنس رئال
_هنرجوی موسیقی_طراح صحنه و لباس
_معلم تئاتر و سرود مدارس
_مدرس کلاس های دوبله و گویندگی و مجریگری و بازیگری کودک و نوجوان از جمله مدرس هلیا فیلم ( برترین آموزشگاه سینمایی کشور به مدیریت جناب آقای استاد حمید اصغری توتماچ ) و … است.
_ رزیتا دغلاوی نژاد فعالیت های قابل توجهی هم در زمینه مدلینگ با برترین برندهای معروف کشور داشته است.
_ وی دارای تقدیر نامه ها و لوح های سپاس بیشماری از کلیه ارگان های دولتی نیمه دولتی و خصوصی از جمله فرمانداری شهرداری سپاه بسیج اداره آموزش و پرورش اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و ….می باشد.

ضریب هوشی بالای استاد رزیتا دغلاوی نژاد
وی یک هنرمند مردمی و خاکی و هنرمند نمونه و برگزیده و محبوب و پرطرفدار کشور و مورد تایید و تحسین سلبریتی ها و پیشکسوتان بزرگ حاضر در سینما و تلویزیون کشور در عرصه هنر می باشد.
خاله رزیتا از کودکی همیشه شاگرد اول کلاس بود و در المپیاد ریاضی هم موفق به کسب رتبه برتر شد و به مرحله کشوری راه یافت که بدلیل عدم حمایت خانواده اش از ادامه اینکار بازماند.خاله رزیتا حتی در دوره کودکی و نوجوانی در مسابقات قرآنی نماز و احکام و نویسندگی و ادبیات و…هم موفق به کسب رتبه های اول و ممتاز در سطح کشور شد.
خاله رزیتا هنرمند نمونه و بینظیر ایران توسط هنرمندان و اساتید پیشکسوت سینما و تلویزیون نام و لقب اعجوبه هنر ایران را نیز از آن خود کرده است.

نظر استاد مهدی رحمانی درباره خانم دغلاوی نژاد
استاد مهدی رحمانی متخلص به رامتین مهرگان ( پژوهشگر موسیقی _مدرس پیانو _پژوهشگر جامعه شناسی _پژوهشگر نمایش _کاریکاتوریست _ شاعر و نویسنده و…. نیز از استاد رزیتا دغلاوی نژاد به عنوان یک هنرمند نمونه و بینظیر نیز نام میبرند و معتقدند که روزی خاله رزیتا را در استیج های بزرگ جهانی مشاهده خواهیم کرد.
انصراف خاله رزیتا از صدا و سیما
خاله رزیتا به انتخاب و صلاحدید هنرمندان و کارگردانان و پیشکسوتان حاضر در سازمان ( صدا و سیما ) به عنوان خاله اصلی تلویزیون بجای خاله شادونه و عمو پورنگ انتخاب و برگزیده شد که ایشان در مهرماه گذشته انصراف خودشان را از ورود به این عرصه به اساتید چ حمایت کنندگانشان اعلام کردند.

خاله رزیتا و حمایت از کودکان کار و حیوانات
خاله رزیتا یکی از حامیان بزرگ حیوانات و کودکان کار نیز محسوب میشود.

دکتر رزیتا دغلاوی نژاد بهترین روانشناس کشور
دکتر رزیتا دغلاوی نژاد یکی از مشاورین و روانشناسان و گفتار درمانگران موفق و پرطرفدار در کشور نیز می باشد و دکتر امین الله فاضل ( روانشناس معروف _ چهره ماندگار و مدیر مرکز روان درمانی پویش _ استاد دانشگاه )نیز از ایشان به نکویی یاد میکنند و ایشان و پشتکار و موفقیت هایشان را نیز مورد تحسین و تمجید بیشمار قرار میدهند.

خانم دغلاوی نژاد کارآفرین نمونه و برترین ورزشکار
دکتر رزیتا دغلاوی نژاد کارآفرین نمونه کشوری نیز می باشد.
خاله رزیتا ورزشکار است و در رشته های بدنسازی ایروبیک یوگا و پرورش اندام نیز فعالیت مستمر دارد.

خلاصه ای از استاد رزیتا دغلاوی نژاد
استاد رزیتا دغلاوی نژاد توانست راه صد ساله موفقیت را با تلاش و کوشش و پشتکارش یک شبه طی کند و نام اعجوبه و نخبه و نابغه بزرگ ایران را از آن خود کند.
استاد رزیتا دغلاوی نژاد یکی از ترویج دهندگان انسانیت و معنای انسانیت است و معتقد است باید از خود انسانیت برجای بگذاریم نه انسان چون تولید مثل را هر جانوری بلد است.

برترین شاعر و نویسنده کشور خانم دغلاوی نژاد
دکتر رزیتا دغلاوی نژاد شاعر و نویسنده حرفه ای نیز می باشد و شعرها و سروده ها و نوشته های ایشان در غالب روانشناسی مثبت نگر_ حکمت _فلسفه_عرفان_منطق_ خودشناسی و مفهوم واژه خودشناسی و….است و ریشه و اساس و بنیان شعرهای ایشان نیز در راستای ترویج انسانیت و خودشناسی مصداق پذیر است.
رزومه ها و سوابق درخشان این بانوی نمونه و پرافتخار به قدری زیاد است که واقعا در توصیف و کلام نمیگنجد .
با آرزوی توفیق و سلامتی و موفقیت های روز افزون دکتر رزیتا دغلاوی نژاد با نام هنری خاله رزیتا و خاله فرشته مهربون ( نابغه علم و هنر کشور )

آیدی پیج اینستاگرام استاد رزیتا دغلاوی نژاد با بیست و پنج هزار فالوور
khaleh_rozita_official
ایدی پیج جدید اینستاگرام استاد رزیتا دغلاوی نژاد
khaleh_rozita.ir

شعرهای استاد رزیتا دغلاوی نژاد
پریزاد زمانه
منم دختر همان زیبا پریزاد زمانه/ز عصر عاشقی ها من شوم کدبانوی خانه/منم مادر برای حفظ فرزند/شوم همسر تعهدها به رسم عاشقان ها چه مستحکم و پایبند/منم زیبا نگر روحم لطیف است/ز احساسات خود خشمم عمیق است/منم تاب وتوان سرخ گونه/که گاهی میندازم بر سر ان رژ وگونه/منم زیبا همان فرزند مادر/که هستم من برایش کودکانه غرق لبخند/منم عذرو تپش وار زمانه/که میگویند از پس برنمیام من ضعیفم که نفی ام میکنند از انجام کامل/منم ان زن ضعیفم میشمارند/ز سختی ها مرا اندک پراز ناتوانی ضعف میشمارند/منم ان دختر زیبا وخندان/همان دختر که میداند دل بی غم چگونه میشود پیدا وپنهان/منم زحمت کشان تر بهر فرزند/که میسازد به زیبایی اینده سازانی موفق/منم مادر همان اموزگاری/که می اموزد به فرزندان به خوبی راه ورسم زندگانی/منم ان تربیت کن بهر دوران/محافظ با سلاح عقل و احسان/منم ان مادر زیبا توانمند/که روحم را ز نیکی سازه ام هرروز محکم/منم ان عزم راسخ فولادترینم/ز مخفی کردن احساس من استادترینم/منم ان روزگار شاد دیرین/مثال یاد آن کودکی هایم که حاضر نیست شیرین/منم ان عمق زیبای رئوفت/که پنهان میکنم غم را در آن سختی کس نبیند/منم سازش همان زحمتکش قرن/که استادم در این چشم گفتن و چشم/منم راز نهفته در یه سینه/که میدانم خودم عاقلترینه/منم ان اضطراب تلخ و سنگین /که میشینم به بالین های غمگین/به بالین پر از تب من به راهم/ که دائم چشم هایم خواب را از سر رهاند/دلم غرق نگر کردن به فرزند/ یه موقع تب نیاید بهر فرزند/به او سیرت من اموختم شود ان فرد ممکن/ز اینده نگر استاد پر مهر/ز او ساختم من یک انسان یک موفق/که او میداند قدرم را باز به ندرت/مرا فرزند صالح کرد فراموش/ به ره رفت پی زندگانی مهرش گشت خاموش/که امروز من چه خوشحالم از بهر دیروز/که او امروز هست یک مادر خوب/ز تربیت چه لبریز است وپرشور/ زدانش هست یک کدبانوی خوب/که او میسازد از بهر زمانه/چه فرزندان زیبا تربیت مند بهر خانه/مرا راضی همان خشنود وخرسند/ دعایش میکنم از عشق فرزند/الهی توشوی خوشبخت مطلق/همین که تو بخندی هست رضایت
شاعر: استاد رزیتا دغلاوی نژاد ( روانشناس _معلم_برترین مجری کودک ایران و نابغه هنر کشور )
پهلوان سهراب فولادین منم
جشن میلادت مرا تا پای جان درهم میفشرد/در تپش وار صدای مستعار پلکان در می شمرد/من به ذهنم هی تلنگر وار هی خل میزدم/هی مکرروار خودرا در پی اش زل میزدم/من به رخساران نگاهی در پی اش پل میزدم/در خسان روزگاران گم شدم/ در پی اش درجستجوی بیکران ها گم شدم/ابیش از بهر دریای خزر منور میفشرد/در ره نورش مداوم ماهها کم میشمرد/من به ره رخسار واران اندکش زل میزدم/از همان اری به آری ها کماکان باز باران وار هی پل میزدم/من درونم را به پوچان نسپرم ایا خزان؟/من دریغا کرده ام بهرم زمان/من قوی مستحکمان تیرم کماکان در خطا/من چگونه بسپرم خودرا به خود در هر مکان/من عقولم در پسان خاموشیان اندر خفان/من نهفته وار در فکرم ای امان/ای خداوندم چه زیبایی برام/دوست واران عاشقان بهرت شتابان/ باز من میشتابم سرعتان دوان دوان/ای پریزاد زمانه/من منم/من ز سهرابان فولادین ترم/من به رستم ها قوی هیکلتران محکم ترم/چون یه ذهن غول پیکر از هزار هیکل همان پیکر ز فولادین ترین اندام قدرتمند فولادین پیکر برتر است/من عقولم بر هزاران شمشیر در نورد پیروزتر است/من همان علمم همان دانش به عطف/در همان عطفش شتابان پیش به سوی موفقیت/من همان فرضم همان فرضیه ها/در همان کشف و همان اختراع/من همان علمم که دیروزم چه کم/در به امروزم شدم گسترده تر/من شدم دانش زبهر اندکان/اندکان امروز را بهر مخترعان/من همان علمم موفق در رهش فرضیه ها/که شود اثبات روزی در نگه وارش موفق ها پیروزمندها/من یه دانشمند خلاق و پراز علمم بشر/پس ز من آموز پیروزی تا اهدافت بهرت شود
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
تجسمانه یک باور
به رخسارش نظر کردم/گهی خیره گهی چیره/گهی مرداب تر بودن به رخسارش چه گلگونه/مرا زین پس نشانش داد/ز دستانش گهی اشکها چه مبهم وار پاک میگشت باز بی پروا/ز اشک هایش به سرخی بر لبان افزونه میگشت آن تبسم/گهی رویا به مصداق همان دریا به مصداق همان بارز تجسم/بدو حیرت شدم گاهی تکرروار زوم وزوم تر جاری مرتب پشت هم تکرار/چه غمگین و پراز درد بود مبهم وار/گهی در پشت لبخندش به سردی پر صدای خشم وحسرت بود/گهی زل میزدش حیرت/ز اسرار گذشته باز میگشت هی غم و حسرت زخود حیرت خشونت/دلش را بهر سردی ها چه حیران میکردو افتان تر ز افتان ها نگه میکرد باز بطلان را / دلش خو بود به دلجویی/به دنبال غمش میگشت دریایی از جنس بلورین های زوری/ گدایی میکرد و از دل ها مدد ها هی طلب میکرد/به تشنه ها گهی تشنه ترین مرداب هی زل میزد و گویی به اغراقش دوباره غرق میکرد بارها خود را زتکرارش مدوروار / ز بند خیزو افتان ها گهی افتان وخیزانتر به ره میزد نشانه سمت بطلان ها/گهی خودرا ز بهر جاودان امید ندا میکرد بهر خوبی ها همان افتاب/دلش را سمت آن نوری نگه میداشت از جنس بلورین های ذرین وار/گهی زل زد مرا آن فرد ممکن پر تفکرهای پوچ و از نگاه جنس مبهم وارو ناممکن/ نشستم در کنارش دست و دستان گرم فشردم بازوان/دردودل کردم برایش تا زالفاظ درونش من بیابم دردو غم هایی شبیه خود شبیه آن گذشته های رفته جنس بیخود/ به دنبال یه همدم پر ز باور /خودم را خوشبختر یافتم ز او من از همان من /به باورهای جمله ها رسیدم/بدان ضرب المثل های پراز مصداق و مبرهن/ حقیقت های واقع خوب ومحکم/ بود در من ز آن ضرب المثل ها باز لازم ها مبرهن/ به مصداقش چه بارز باز بی پروا رسیدم/به خوشبختی ز افرادی که در رویا میدیدم/ خودم را بهر جمله خوب یافتم/ز اسرار نهان جمله شناختم/به آن جمله که زیبا چون سخن گفت/به زیبا روی و زیبا پند گل گفت/چه جمله وصف زیبایی در آن است که گفتا اینچنین اندرز شاید (( به روز نیک کسان گفت غم مخور زنهار / بسا کسا که به روز تو آرزومندست .
نویسنده: رزیتا دغلاوی نژاد ( خاله فرشته مهربون )
احسان به والدین
صدای آبیش از پشت رخساری چه دریایی نمایان است/به زیبایی رخسارش چه گلگون گونه های اینچنین درخشنده به الماس است/به خال ابروانش اینچنین سوگند/که مشکی را به زیبایی چه خرسند است/.تپش وار میدود در پشت سبزه زارهای سبزو زیبای شمال/دست به دست میگیردش سبزی و آن راز حیات/بر سرش چادر نمازی گلگلی/سر به رخسارش یه تل زیبا و رنگی وگلی /گلگلک میخندد و شاد است هر دم از نفس/میدود همچون جوانی نیک رو خوش منصب/دامن قرقر به پا رنگی ترین خوش رنگ سال/آن جلیقه میشود با ان چه ست به به چه زیبا رخسار/یک سبد میوه به روی بازوان/به چه زیبا میشود کدبانو با آن قرمزان/میپزد به به چه خوشمزه مربای انار/ البالو وسیب و گیلاس با گلاب/به چه ترش و به چه شیرین وملس به به زبان آب افتاد/ زنگ در میخورد خانم چه خوشحال و به راه / یک نفس اقای او میاید ز راه/مینوازد دست همسر با نوازش به به وچه چه هزار/آفرین بر همسرم همدم وافسونگرم تبارک الله/قدردان زحماتت اینچنین هرروز منم/من به تو مینگرم /خسته ای ای همسرم/آن زن زیبا شمالی میکند دائم نگاه/به چه همسرهای زیبایی چه همدم و همراه/میشود الگوی زیبا بر نگاه دختران ایندگان/قدر همسر و زحماتش بدان/دو کبوتر مرغ عشق هستند یارو یاوران/در نهان سازند عشقی زیباتر ز ظاهر هر دمان/آن اقاقی ها جواهر پیکرند بوسه بر دستانشان واجب تراست/ای تو فرزند نکو یادت بمان/بوسه بر دستان بابا ومامان/دل رئوفت مهربان باش با همان/والدینت را مثال تاج بر سر بنشان/خم شو و بر دستشان زن بوسه را/قدردان و شکر دان باش از دوتا/ تو زیبایی امروز را مدیون انهایی جوان/قلبشان رامرنجان هر زمان/یک نفس روزی به پایت پیر شدند/در جوانی خسته و رنجور شدند/قدر زحمت را بدان ای تو جوان/که درامدراحت واسود نیامد ز اسمان/آن پدر مادر برایت نان دهند/در پی اش در خزان فصل های سرما طی زدند/سبزی ومیوه نمی اید ز راحتها به دست/آن پدرمادر ثمرباران نشاندند آن هدف/تو بدان قدرش بخوان نامش بزن بوسه ز دستانش/که تو فرزندشان هستی باید بدانی آن هدف/آن پدر مادر تورا خشنود وار موفق تر به راه مستقیم هی پل زدند /پس موفقتر گوش کن بمان ای فرزند نکو دائم موفق /در مسیرت بنگران آن بوسه را /که بر دستان تاج سر زدن بوسه هزاران نعمت هاست.
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
فریاد بی صدا
دلم اشفته غوغا میکند گاهی/به رسم اشنایی دیدگان را به تر بودن میازارد نگاری/گهی آهی گهی پروا گهی رویا به مصداق همان بارز پروازها/گهی رویای پروازی به ره دارم/گهی بالا بلندی را به رسم خود نمیپندارم/گهی خودرا چنان غرق صدا خوانم/که فریادم را خود به خود هر روز نمیشناسم/دلم رویا چنان خواهد /که ان من های پر تکرار را دور سازد/منم ما ان همانی ها/همان هایی که انهارا به ره پیشه کنم دشوار/منم ان من که میخواهم خودم باشم/زغم ها دور سازم خود زبهر غیر ممکن ها/منم ان من همان مصداق خواستن توانستن/منم ان من که اید ان عقاید از برش پیدا/منم ان باور پنهان/گهی روشن گهی اسان/ همان من ها که میخواهم نهان سازم/منم رویای پوچ انگار همان عزمی که مایوسانانه باز گشت پیدا/منم ان ایستادن ها/همان جایی که ماندم در گذشته باز ناپیدا/منم ان زخم دیرینه که میترسد ز اینده/گهی رسوا گهی محکم گهی پر خشم وکینه پر از زهر صدای تحقیرارانه/منم ان راز خفته همان پرواز اشفته/منم ان رم همان نان رم که از خوابم در ازارم/منم ان حافظه ان مخ که دائم سلسله وار گشته زبانزد/منم ان دیگری پنگر که از خودهای غول پیکر تبعیت میکنم مکرر/منم ان ساز بی پروا/ همان فریاد همان فریادها /منم فریاد غول پیکر/همان بغضی که دائم میرهاند جان زبغضم مکرر/منم ان حنجره خسته /همان که در نگه میخواندش پیوسته/منم ان خودشناسی نا خوداگاه/همان باور که میخواد شود ما/همان مایی که از خودها رساند واقع پندارها/منم ان من که دیروزم گذشته/اما حالا دگر روشن نگارم باز پیوسته مدوروارانه پنداشته/منم ان من موفق خوش بیان خوشبخت وممکن /منم ان من که از ان گدشته پر تجربه شدم نیک بخت وخجسته
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
خودشناسی
گهی باران گهی طغیان گهی عالم زبهر غیر ممکن ها/گهی راه وگهی تار وگهی رویای بی اتمام/گهی روشن زبهر ارمیدن /گهی باور_گهی روشن گهی خواستن زآغاز توانستن /گهی رویای زود هنگام/گهی باران بی اتمام/گهی خود های با منطق_گهی رویای بی منطق/گهی من میتوانم ها/گهی سمع تجارب های بی پروا/گهی درک وگهی صبرو گهی طاقت/گهی رسواترین جاهل که در بند تکرر ها/گهی تکرار گهی باور گهی آغاز اتمامی دگر/گهی سوزی زبهر خویشتن ها/گهی اری بود بهر شکستن ها/ گهی من تو گهی تو من /گهی زین پشت مدور وار/گهی ضامن گهی تیری رها کنده/گهی رویای پروازی سراسر نیله ومکره/گهی عاشق گهی معشوق گهی باور چنان مغرور/گهی ان خودشناسی ان تجسم/گهی انسان به معنای اخص جمله توهم/گهی انسان به رسم ادمیت/ادمیت در عین واقعیت همان واقع همان انسانیت ها که با انسانیت دنیا شود شکوفا
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
چرخه مدوروار
ای پرواز درون که تو در عمق وجود عطشت ساکت وبی پروا در ابهتی/تو همان افتادنی/تو همان صبر جمیل تپش قلب منی/به خیالت گذری کن ایا/من افتاده سکوتم چه شکسته از تو/تو همان گذشته ای/تو همان نفی رفیق درگذر ثانیه ای/تو همان منم منم ایه ی نفی غم ومایوس منی/تو همانی که تپش وار مرا گول زدی/تو عقول منو فهم منو دنیای مرا زور زدی/تو فریب عقل بیدار منی/تو همان رنج بزرگ غم امروز وفردای منی/من به خود مینگرم /من عاقل که رخم از سر لبخند به سرخی گلگون بود /به همان سرخی گلگون که برونم ز غمش فارغ بود/به همان خنده پر عمق و وسیعی که غم درونیش پنهان بود/تو مرا زخم زدی/من به خود مینگرم/من عاقل من فاخر من فرهیخته عالم /که عقولم به زبانزد عام است /به گذر کردن عمر فارغ از درک عقول/ باز به خود مینگرم که چرا راز مرا /که خودم از نگهش فارغ و مایوس شدم/شده امروز برایم یک درس/درس وعبرت گذر ثانیه است/ من به افتادن آن شخص رفیق معتقدم/چون چرخه مدور وار خواهد چرخید/من دلی ازردم تو دلم ازردی/تو دلی آزردی او دلت را ازرد/او دلش آزردند دیگری آزرده تر/پس بشر باز مدوروار در این چرخه بچرخ/تا خودت میخواهی تو مدام در چرخشی /تو همان ازرده ای که تکرروار در چرخه ی آزرگی ها آزرده ترین خواهی ماند.
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
اهل دورانم
اهل دورانم.زیباسخنم عاری نیست.رویایی دارم خالص از روح بزرگ.ارزوهایی فارغ از پاییز خزان.وصدایی که در این نزدیکیست.من عمر با عطش ثانیه ها میگیرم از همان عمق وجود.ازهمان عاری ها.من نظر با حجم عقول میگیرم.من همان عاقلهام.من همان من من تکرار مکرر دوران هام.من همان قلب وسیع پراز احساس خزان باران هام.من همان ظاهر پنداشته هام.من همان درک تفاوت میان ظاهرو باطن هام.من منم آن من که دائم خود را نیکو جا میزند.من همان ضعف تکراری خسته تک به تک ثانیه هام.من همان بغض شکسته از حنجره خسته وجودتمام ایینه هام.من همان قاضی خودساخته هام.من همان چرخه ی مدور تکرار ناخواسته هام.من همان خواستنم همان گردانه پراشتباه.من همان باور بی طاقت لحظه لحظه هام.من صدای دلشکستگی عاطفه هام.من همانم که دلی آزردم فارغ از عکس از العمل .من به خوبان اهالی نظر بد کرده ام.من همانم که در این بهبوهه به اهالی زمان سد کرده ام.من همان نیک درون بد ظاهرم که چنان سرنوشتی پیدا کرده ام.من از ابهت افتاده ام .چون در این بهبوهه اشک ها انداخته ام.من به خود مینگرم که در این عصر یخی من چنان باخته ام که همان اشک هایی که انداخته ام شد مایه ناکامی وبدبختی هایم.
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
تعهد یعنی عشق ابدی
تو خندیدی به رسوایی/منم رفتم به آسانی/تو گفتی اینچنین شاید/منم دائم که باید یا نباید/تو رفتی از برم دریا شدم ماهی/به سوی بیکران دریا / شدم آرام ونورانی/مرا اینگونه میپنداشتی/سرم را گرد نجواهای بی پروا نمیخواستی/منم پروانه وار در گرد گل های قشنگ وباز/تویی آغوش تنهایی چه مبهم باز طولانی تکرروار/مرا پنداشته بودی گر به روزی خوبها انگار/از ان بد کردنا امروز گشتی باز رسوا/مرا بنگر چنان عشقم چه پابرجاست/دلم را من سپردم رهسپار بیکران دریا /منم آن من دلم دریایی وگرم است/تعهد قلب مستحکم ابدیت آن عشق زیبایم چه پابرجاست/تورفتی بی کسی آمد سراغت ای نفس/من به تو میگویم ای عشقم در قلبم به رویت هر دمان باز است ای زیبا نفس
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
رویای دیرینه
منم بستر دریا همان آغوش پرمهری که می ماند همیشه بهر ماهیها/منم دریا پراز دردو غم تخریب/پراز طغیان خاموشی پراز تردید/منم دریا شهودم این چنین پرباروبی پروا/منم خالی تهی انگار/پراز جوش وخروشم هر زمان انگار/منم دریای پر اشوب/شوم ارام گهی پرشور خروشانتر/گهی رسواترین مرداب در اوج ناباوریت/منم دریا پراز تنهایی وسردی/پراز موجی که قایقران ها میکشاند از برش عمق قعرهای بی دردی/منم دریا اخص جمله/معانی پر ز اسرارم در این دوره/منم دریا پراز تکرار/پراز ناباوری پراز وهم های بی سودا/منم دریا همان ابی/همان که میشود گاهی زلال وپر زنورانی/منم دریا هم اغوشم/برای تک به تک ماهی پراز مهرو عطوفت ها در آغوشم/منم پشت سپر محکم/برای تک به تک محکم یه سرخپوستم/منم سیلی پراز سرخی/منم راز نهفته این چنین باقی/منم کمبود دوران ها/قوی محکم چه استوارانه بی پروا/منم مادر همان بستر برای کل ماهیها/همان ماهی نهنگ دلفین همان مرغ های ماهیخوار/منم بستر برای حفظ فرزندان/که هرگز دست قایقران نیازارد عزیزان /منم حافظ کل ماهیها/همان زیبا ابششان رنگارنگ دریا/منم حافظ قوی محکم/پراز فکری ارادین غول پیکر/منم آغوش برای کل فرزندان/نهنگان ابیان ماهی همان دریادوست ودوستداران /منم حامی ز پشت هم پراز مهربانی/پراز آغوش پر مهری که میماند مکرروار نیک تر زین پسان پر مهرو خروشان در اوج دورانی/منم تنهاترین دریا که از قایق شوم رسوا/منم لرزش منم خیره/منم دنیایی از خشم و پراز کینه/تو این مردم کجا می ایی از هر دم/دمت را میبرم اگر گاهی/تورا دیدم به آزار همان ماهی/منم دریا همان حامی/همان مادر برای تک به تک ماهی/تو این مردک رهایش کن خودت را دور ودورتر ساز از ازار عزیزان بی گناهان ان زبان بسته که پر مهرو است و زیبا روی و بی ریا خسته/تو از خود بهر خود انسانیت جا کن/که تو انسانی وانسان یادگارت می شود آسان/تو الگو باش و دریا باش/به رسم بی وفایی ها تو دریا را پراز باور پراز رویای نیک پیکر/نظر کن بهر خوبان ها/تو آن مهری پراز فریاد خسته این چنین سستی/تو از ماهی بیاموز مهربانی را/به ان سرخی که گلگون است و پر خنده/که هی بپر کند در عمق شادی هر لحظه/تو از دلفین بیاموز مهربانی را /که با ماهی چگونه میکند دریای بازیها/همان بازی که پر مهر است/قوی ساده صمیمی مهربان پر عاطفه است/نه ان بازی که تو با فکر اشفته پی اش هستی/همان دل ها شکستن این چنین باقی/تو از رسم وفا از ابها دریا /از نگاه نیک افروزترین ماهی به عمق دریاها/به وسعت پر عطش پرمحبت پر زرفعت پر رئوفت/بر خودت دائم بتابان بر همان قلبت بصیرت بر نگه صافی زلالیت نجابت/تو از الگو به الگوها نظر کن/تو از خودها به خود ائینه تر کن/تو با خود میتوانی خوب باشی/نه از دیگر نه از پنداشته های پوچ وتوخالی/
شاعر:رزیتا دغلاوی نژاد
عکس های استاد رزیتا دغلاوی نژاد















پیشنهاد سردبیر
- بیوگرافی کیا آرین خواننده گروه بویز kiatheboyz با تصاویرش
- بیوگرافی یولدوز توردیوا زن آواز خوان خوشگل و معروف ازبکستانی
- بیوگرافی بورجو گونش خواننده زیبا و جذاب معروف پاپ ترکیه
- بیوگرافی بابک افرا خواننده خوش صدا و معلم مهربان با عکس
- بیوگرافی بیلی آیلیش خواننده جوان خوش صدای آمریکایی
- بیوگرافی شبنم تووزلو خواننده زیبای موفق آذربایجان و همسرش
درود بر استاد رزیتا دغلاوی نژاد زیباترین دختر ایران و جهان